دختر فالفروش؛ آخرین قربانی مجرم فراری
تاریخ انتشار: ۲۳ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۰۸۷۹۵۰
فقط میخواست از پلیس فرار کند. با سرعت هرچه تمامتر به جلو میراند. میخواست ماموران را دور بزند. حرکات مارپیچ و خطرناک او در نهایت پایان تلخی داشت. این تعقیبوگریز به قیمت جان یک کودک تمام شد.
به گزارش شهروندآنلاین، دختربچه ۷سالهای که سر چهارراه فال میفروخت زیر چرخهای خودروی این مجرم تحت تعقیب، پیش از له شدن، صد متر روی زمین کشیده شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ساعت ۱۱شب بود که ماموران پلیس آگاهی پایتخت هنگام گشتزنی در یکی از خیابانهای تهران به خودروی سمندی که پلاک مخدوش داشت، مظنون شدند. آنها به تعقیب این خودرو پرداختند و همزمان دستور ایست دادند. ولی راننده به این دستور توجهی نکرد و با سرعت بیشتر فرار کرد؛ بنابراین تعقیبوگریز آغاز شد و ماموران به تعقیب این خودروی سمند مرموز پرداختند، اما راننده سمند، حاضر به توقف نبود. هرلحظه سرعتش را بیشتر میکرد.
درست نبش چهارراه شکوفه در محله عبدلآباد بود که ناگهان خودروی سمند، با دختربچهای هفتساله برخورد کرد. دختربچهای که سر چهارراه ایستاده بود و فال میفروخت. راننده خودروی سمند، اما با وجود این تصادف تلخ، باز هم توقف نکرد. به راه خود با همان سرعت ادامه داد. تاجایی که دختربچه را هم چند متر با خودش برد تااینکه در نهایت موفق به فرار شد. خودروی ماموران پلیس نیز با جدول برخورد کرد.
آغاز تحقیقاتبلافاصله اورژانس در جریان این ماجرا قرار گرفت. همزمان بازپرس ویژه قتل و ماموران کلانتری خانیآباد نیز در صحنه حاضر شدند و ماجرا را بررسی کردند. فاصله جایی که کفشهای دختربچه افتاده بود تا جایی که خود کودک روی زمین افتاده، حدود ۱۰۰ متر بود.
همزمان نیروهای اورژانس هم رسیدند، اما بچه جان خود را از دست داده بود. یک دختر نوجوان، نیز در آن اطراف بود که مرتب فریاد میزد و اشک میریخت. تحقیقات نشان داد که این دختر، خواهر کودک قربانی بود. او همراه آن کودک بود که با جیغ و فریادش جمعیت را خبر کرد. این در حالی است که چند دقیقه بعد مادر و پدر بچه با یک خودروی پراید به آن محل آمدند.
اجبار ۲ خواهر برای کار در چهارراهیکی از شاهدان ماجرا در تحقیقات گفت: «ما بارها پدر این بچهها دیده بودیم. او هر روز خودش دخترانش را سر چهارراه پیاده میکرد، تا کار کنند. آخر شبها هم بهدنبالشان میآمد و آنها را همراه خودش میبرد. بارها به پدر بچه گفته بودم که دخترانت واقعا گناه دارند. بچهها را مجبور به این کار نکن، اما به حرف هیچکدام از ما گوش نمیکرد. البته، چون او اصلا به حرفهای ما اهمیت نمیداد، همیشه گمان میرفت که این بچهها یتیم باشند.»
با وقوع این حادثه تلخ، هماکنون تحقیقات درخصوص این ماجرا همچنان ادامه دارد و بررسیها در این خصوص آغاز شده است. این در حالی است که ماموران تجسسهای ویژه خود را برای شناسایی و دستگیری راننده خودروی سمند آغاز کردهاند.
تکرار حادثههای تلخاین نخستین بار نیست که کودکان کار، قربانی حادثههای مختلف میشوند و خطرات زیادی آنها را تهدید میکند. همین امسال طبق اخبار منتشرشده، دو حادثه مشابه دیگر نیز برای کودکان کار رخ داد. ۳۰ تیر امسال بود که کودک کار در حادثه خیابان، ولی عصر تهران بهشدت مصدوم شد. بررسیها نشان داد که خودروی بنز متعلق به وزارت خارجه با سرعت بالا از مسیر خطویژه در خیابان، ولی عصر (عج) روبهروی سینما استقلال، به سمت عابرپیاده تغییر مسیر داده بود. طبق گزارش باشگاه خبرنگاران، این خودرو دستکم ۶ موتورسوار و عابرپیاده را زیر گرفته که دو نفر از آنها فوت کردند. بقیه به بیمارستان منتقل شدند. در این میان یک کودک کار در این حادثه بهشدت مصدوم شد.
شب هشتم شهریورماه هم یک کودک کار در شهر اسلامشهر جان خود را از دست داد. گویا راننده خودروی تاکسی اینترنتی که قصد داشت از ازدحام جمعیت مسافران فرار کند، با سرعت زیاد به یک دیوار و سطل زباله کنار خیابان که کودکی مشغول جمعآوری زباله از آن بود، برخورد کرده و باعث مرگ این بچه شده بود.
هیاهوی مرگ در نورآباد ممسنیتقریبا سال گذشته در همین روزها بود که دو کودک کار دیگر صدای هیاهویشان در بلوار طالقانی نورآباد ممسنی گم شد. دوچرخهشان زیر چرخهای خودروی پژو له شد و جانشان را از دست دادند. زلیخا و وزیر زیر چرخهای پژوی خاکستری نفسشان بند آمد. آن شب زولیخا و وزیر برای خرید از خانه بیرون رفتند. دو کودک افغانستانی همراه دوچرخه با خودرویی برخورد کرده بودند، اما راننده خودرو فرار کرده بود.
قانون حمایت از کودکان کارسارا باقری، یک حقوقدان و فعال حقوق کودکان است. او با بررسی این اتفاق، در رابطه با چنین معضلهای اجتماعی نظر خود را در گفتگو با خبرنگار «َشهروند» روایت میکند: «بهطور کلی در رابطه با اتفاقی که رخ داده است، باید بگویم این نخستین حادثه نیست. کودکان کار مشخصا به لحاظ اینکه در معرض فقر خانوادهها قرار دارند، ممکن است شرایطی برای آنها ایجاد شود که خطرآفرین باشد و در معرض حادثههای مختلف قرار بگیرند. حالا میتوانیم هرنوع خطری را درنظر بگیریم. در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که در سال ۹۹ تصویب شد، کودک در معرض خطر و بزهدیده، مورد حمایت قرار گرفته است.
بهخصوص اینکه در ماده یک مشخصا در رابطه با بیتوجهی و سهلانگاری والدین و سرپرستان جرمانگاری شده است. کوتاهی در انجام تکالیفی مثل تامین نیازهای اساسی و ضروری طفل و نوجوان که مرتب با وظایف سرپرست قانونی و، ولی آنهاست، جرمانگاری شده است.
یا اینکه در رابطه با سوءرفتار آنها، قانونگذار تعریف قانونی درنظر گرفته و اشاره کرده که هرگونه فعل یا ترک فعل عمدی که سلامت جسمانی، روانی، اخلاقی یا اجتماعی طفل و نوجوان را در معرض آسیب قرار بدهد باز هم مورد حمایت قانونگذار قرار میگیرد. همینطور بهرهکشی اقتصادی نیز در این قانون قرار گرفته است. مشخصا در این مورد هم این بهرهکشی صورت گرفته بود. آن هم بهخاطر بهکارگیری غیرقانونی طفل و نوجوان یا گماردن آنها بهکار و خدمتی که از نظر جسمی، روانی و اخلاقی با توجه به وضعیت طفل یا نوجوان مضر و خطرناک برای او است. تمام این مفاهیم در قانون جدید حمایت از کودکان و نوجوانان تعریف شده و در موارد مشخص جرمانگاری شده است.»
چه کسانی مقصرندباقری در ادامه صحبتهایش میزان مقصر در اینگونه حوادث را بررسی میکند و ادامه میدهد: «اینکه والدین و سرپرست قانونی چقدر در اینگونه مسائل مقصر هستند، منوط به این است که باید حتما در محاکم قضایی ثابت و بررسی شود. با این حال این موضوع باید بهعنوان یک معضل اجتماعی درنظر گرفته شود که مرتبا با آن روبهرو هستیم. خانوادهها به نوعی به واسطه شرایط اقتصادی که دارند، از آنها کار میکشند.
بنابراین، نهادها و ارگانهای مختلف مثل شهرداری، بهزیستی و اورژانس اجتماعی که در این رابطه یکسری وظایف قانونی برایشان تعریف شده است، باید نسبت به حل کردن این معضل اجتماعی اقدام کنند. در قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، نقش مددکاران اجتماعی در این زمینه خیلی پررنگ است.
مددکاران اجتماعی باید با کودکان و نوجوانانی که در مراجع قضایی آماده کار هستند، همکاری داشته باشند و آنها را مورد حمایت قرار دهند. نهادهای مرتبط هم باید این همکاری متقابل را داشته باشند تا چنین حوادثی رخ ندهد.»
حل کردن ریشهای این معضلاین حقوقدان، به همکاری تمام نهادها اشاره میکند و میگوید: «اینکه در این حادثه، چهکسی مقصر است، تا تحقیقات پرونده انجام نشود نمیتوان بهطور دقیق گفت که مقصران اصلی این حادثه چه کسانی هستند. ولی چیزی که باید به آن پرداخته شود، این است که به هرحال اینگونه آسیبهای اجتماعی ممکن است حالاحالاها ادامه پیدا کند.
این نخستین یا آخرین قربانی نیست. باید برای حل و ریشهکن کردن این معضل اجتماعی، مثل کودکان کار و زبالهگرد، تدابیر ویژه و جدیتری اندیشیده شود. البته این مسأله نیز به همکاری نهادهای مدنی، رسانهها، شهرداری، پلیس ویژه اطفال و نوجوانان، بهزیستی و تمام ارگانهای مرتبط بستگی دارد. آنها باید ورود پیدا کنند و نسبت به حل کردن اینگونه مسائل اقدامات قانونی را انجام دهند تا دیگر شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: کودکان کار تصادف مرگبار کودکان و نوجوانان حمایت از کودکان خودروی سمند کودکان کار کودک کار نهاد ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۸۷۹۵۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پادشاهی در تهران که دستورات عجیب صادر می کرد | گفت و گو با پادشاه عجیب را از دست ندهید
همشهری آنلاین ؛ حوادث: تصویر تاجی را روی بدنش خالکوبی کرده و میگوید که سردسته یک باند سرقت است. همه او را پادشاه صدا می زنند چون عاشق دستور دادن است. گفتوگو با او را میخوانید.
جرمت چیست؟
سند نمره کردن. تا حالا چنین اصلاحی شنیده اید؟ اجازه بدهید توضیح بدهم. کار من این است که ماشین های تصادفی را می خرم و بعد به اعضای باند سفارش همان مدل را می دهم تا سرقت کنند. مثلا اگر ۲۰۶ سفید تیپ دو تصادفیبخرم به همدستانم سفارش همان مدل را می دهم. به بعد از سرقت، شماره شاسی و موتور خودروی تصادفی را با دستگاه هک روی خودروی سرقتی می زدم. سپس ماشین جدید را با مدارک خودروی تصادفی به فروش می رساندم. به این پروسه می گویند سند نمره کردن.
چه شد که پایت به دنیای سارقان کشیده شد؟
ماجرایش جالب است. چند سال قبل عاشق یک دختر بودم. به من گفتند فلانی مثلا اصغر آقا به دختر موردعلاقه ام متلک پرانده است. رفتم سراغش اما او قسم خورد که متلک نگفته است. همین موجب شد تا با اصغر آقا دوست شوم. او گفت سارق است اما متلک پران نیست. بعد که فهمید مکانیکم پیشنهاد سرقت داد. این شد که با او و دوستانش آشنا شدم و پایم کشیده شد به دنیای سارقان خودرو.اما حالا سابقه ام زیاد شده و دیگر کمتر سرقت می کنم. سرکرده گروهم و برای خودم نوچه هایی دارم. به من می گویند پادشاه.
برای همین است که روی دستت تاج خالکوبی کرده ای؟
درسته. من عاشق قدرت و سلطنت هستم.فقط روی دستم نیست، همه جای بدنم را تاج تتو زده ام. همه دیگر از من حساب می برند و ریاست باند را به عهده دارم.
نوچه هایت چطور سرقت می کنند؟
با شاه کلید. گاهی هم شیشه می شکنند. مابقی هم فوت و فن های ما سارقان است که نمی توانم عنوانش کنم. البته اغلب ۲۰۶ و ال ۹۰ سرقت می کنند. مشتری های زیادی هم دارد و بازارش خوب است.
از هر خودرو چقدر گیرت می آمد؟
کف قیمت خرید خودروی تصادفی ۵۰ میلیون تومان است و خودروی ۵۰ میلیونی را حدود ۲۵۰ میلیون تومان می فروشم. اما چون با سارق شریک هستم تقسیم بر دو می کنیم. از هر سرقت ۱۰۰ میلیون گیرم می آید.
با پول های سرقتی چه کردی؟
خرج عشق و صفا می کنم. پول دزدی که برکت ندارد، اصلا نمی فهمم چطور خرج می شود.